شيطون خانومي
سلام شيطون خانومي
بعد از چند روز تماس با بيمارستان وليعصر بالاخره وصل شد و تونستم
از خانوم دکتر اوره اي براي 11 آذر وقت بگيرم...
به نظر دکتر خوبي مياد و سرشم شلوغه منم که ديگه خيلي مونده تا نوبتم بشه!
ماماني با اين شکم گنده جايي نمي تونه بره و تو خونه حوصلشم سر ميره
حسابي هم خوابالو شده و همش مي خوابه
بابا احسانم ميگه تا ميتوني خواباتو بکن که ديگه چيزي به بيدار موندنات نمونده!!!ولي مي دونم شما دخمل خوب و آرومي هستي و بابا و مامان و اذيت نمي کني
احساس مي کنم دوباره داره حالت هاي ماه هاي اولم برمي گرده و بوي غذا که بهم مي خورهاينجوري ميشم!!واي خدا نکنه خيلي بده
يه بار ديگه هم رفتم سازمان ثبت احوال و اسامي رو دوباره چک کردم
به ليست قبلي اسماي آرميتا(پاک و فروتن) ، مهرنيا(از نژاد مهربانان)،نورا(نوراني)اضافه
شد ديگه از بين اينا يکي انتخاب ميشه به اميد خدا...
منو و بابايي بايد با هم بشينيم و يه خوشگلشو انتخاب کنيم...
خدايا مواظب دختر کوچولوي ما باش