کلي حرف براي دختر مامان...
سلام دختر نااازم
تو دل مامان جات راحته!!؟اين چند روزه کم تو دل مامان تکون مي خوريا مامان نگرانت شده نمي دونم داري لالا مي کني!يا جات راحت نيس!!
البته خوب تو اين دو ماه باقي مونده تند تند رشد مي کني و شکم ماماني برات تنگ ميشه...
وزن دختري تو هفته 31 به 1500 گرم رسيده و نزديک 41 سانت هم قد کشيده
البته اينا قد و وزن دقيق دخملي نيست و از اينترنت در آوردم ولي انشاالله دخملي خوب
رشد کرده باشه و قد و وزنش نرمال باشه...
منم که ديگه خيييلي خوش تيپ شدم !!!!!مثل توپ قلقلي شدم و خيلي کارا برام سخت
شده خدا کنه بعد اينکه عسل خانومي به دنيا مياد منم دوباره به حالت قبل برگردم.
رااستي ماماني ناپرهيزي کرد و دلش طاقت نياورد و پيتزا خورد!!!!از اول بارداري
خيلي مواظب تغذيم هستم و هر چيزي نمي خورم ولي ديگه شکمووو شدم و به بابايي
گفتم برام پيتزا بگير واااي دخملي خيلي مزه داد ولي بعدش عذاب وجدان گرفتم که نکنه
برات خوب نباشه تندي رفتم تو اينترنت که ببينم ضرر نداشته باشه براي جنين که ديدم
نوشته يکي دو بار تو بارداري اشکالي نداره و زيادش خوب نيست منم خيالم راحت شد...
ولي ديگه گول شيطونو نمي خورم و رعايت مي کنم.
از بعد محرم هم تصميم گرفتيم اتاق تکوني بکنيم...
و خونه رو تميز کنيم با کمک مامان جون و بابايي
و آماده بشيم براي تولد دخمل طلاييمون
مامان جون و بابا جون هم البته به همراه خاله جوني قراره بعد ماه صفر سيسموني نوه ي يکي يه دونه رو بيارن و تو اتاق دخملي بچينيم
اين هم عکس دخملي تو هفته31
دختر طلايي من و بابايي خيلي خيلي دوووست دااريم...
خدايا مواظب دخملي ما باش