مامان و بابا و دخملـــــــي
سلام دختر نااازم ببخشيد اين چند روز به وبلاگت سر نزدم!
آخه ايام محرمه و دوتايي با هم ميريم روضه امام حسين عليه السلام خونه مامان ِبابايي و
براي همين فرصت نشد بيام...
هر روز براي دخترم دعا مي کنم و از خدا مي خوام صحيح و سالم به دنيا بياد آمين
مثل هميشه دختر خوبي هستي و ماماني و اذيت نمي کني مامان به قررررربووووونت
بابايي هم هر روز بوست مي کنه و قربون صدقت ميره و عااااشقته...
امروز احساس کردم تو دلم کم تکون خوردي و دپرس بودم ولي ماشاالله از بعد از ظهر
تلافي کردي و کلي تو دلم شيطوني کردي فکر کنم از صبح لالا کرده بودي و عصري پر
انرژي بودي . من و بابايي هم کلي ذوق کرديم از تکوناي دخترمون
خدايا شکرت به خاطر فرشته کوچولويي که به ما هديه کردي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی