یاسمین یاسمین ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

عشق یعنی داشتن دختری به لطافت یاس.....

سومين سونوگرافي عشق بابا و مامان

1392/9/17 21:58
نویسنده : شکوفه
133 بازدید
اشتراک گذاری

فندق کوچولوي مامان سلااااااااام

 

 

امروز با بابا احسان رفتيم و سومين سونوگرافي رو انجام داديم

دخمل نانازي امروز نه من نه بابايي نتونستيم ببينيمت

 

بابايي رو که راه ندادن تازه با کلي ذوق دوربين آورده بود که از دخملش فيلم  بگيره ولي خوب راه ندادن ديگه!!!

دو سري قبلي رو از دخملي فيلم داريم ولي اين سري نشد!!!!

مانيتورم سمت خانووم دکتر بود و منم نتونستم ببينمت آخرشم يه عکسي از دخملي دادند

که اصلا معلوم نيستخنثی براي همين ديگه تو وبلاگ نميذارم..

البته اينا زياد مهم نيست مهم اينه که خدا رو شکر فندوق خانومي سالمه و به حالت سفاليک دراومده يعني سر دخملي مقابل لگن قرار گرفته و پاهاي دخملي بالاستاي خدا کي ما دخملمونو بغلش ميکنيم... دل تو دلمون نيست

 

سن بارداري رو هم بر اساس سونوگرافي يه هفته کمتر گفت و 31 هفته نوشته و 3 روز

هم به تاريخ زايمان اضافه شده و زده 13 بهمن!!! من که اصلا از اين سن حاملگي

هيچي سر در نميارم چون هر دفعه که سونو رفتم هر کدوم يه چيزي گفتن!!!

وزن دخملي رو هم گفت 1846 گرم هست و انگاري يه کوچولو کمه... البته خيلي چيزاي

ديگه هم هست ولي اصطلاحات پزشکيه و منم سر در نميارم 25 که وقت دکترم بشه نشون

خانوم دکتر ميدم که ببينم تشخيصش چيه...

دوباره هم صداي قلب دخملمو شنيدم و خدا رو به خاطر هديه نازنينش شکر کردم

 

راستي سيسموني دخترمون هم تموم شد و همه چي رو بابا جون و مامان جون زحمت کشيدن و خريدند...دستتون درد نکنه

 

خدايا شکرت به خاطر همه چي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

maryam
16 آذر 92 13:17
سلام خب به سلامتی.مبارک باشه ایشاالله که نی نی زودی بیاد و از وسایلش استفاده کنه. دست مامان باباتم درد نکنه،سایشون کم نشه. ایشاالله خودتم یه زایمان راحت داشته باشی و زود تر نی نی تو بغل کنی.
شکوفه
پاسخ
ﻣﻤﻨﻮﻥ عزیزم
سارا
17 آذر 92 0:23
خوب به سلامتی منم از سن حاملگی چیزی سر در نمیاوردم.فقط یهو دکترم گفت پس فردا بیا برای سزارین انشاالله که همه چیز خوب پیش میره و سلامت به دنیا میاد
شکوفه
پاسخ
سلامت باشيد انشاالله،ممنون سارا جون
خاله جوني
17 آذر 92 21:33
سلااااااااااام..... خداروشکر ني ني مون صحيح و سالم تو دل مامان جونش نشسته تا ب موقش بياد بيرون... مام بيصبرانه منتظريم ک خانوم طلا زودي بياد... سيسمونيشم ديگه امروز کامله کامل شد و رفتيم ي چندتام عروسک خوشمل خريديم تا جيگرطلا باهاشون بازي کنه تا حوصلش سر نره... دوست دارم فندق خالـــــــــــــــــه
شکوفه
پاسخ
وااااااي مرسي خاله جووون من دوست دارم با عروسکاي تو بازي کنم خاااله جوووني تااازه دوست دارم تو کتابات برات نقاشي هاي خوشگل بکشم منم دوست دارم خاله گلم