خاطرات 27 هفتگي دخملي
سلام دخملي مامان
اين وبلاگو براي دخملي نازم مي نويسم هنوز چشماي نازش اين دنيا رو نديده
و تو شکم مامان داره خوش ميگذروونه
امروز که شروع به نوشتن خاطرات دخملم کردم 27 هفته شده زيباي من
تو اين مدت هر ماه دکتر ميرم و تحت نظر دکترم که خوشگل مامان سالم و تپل مپل به
دنيا بياد خدا رو شکر مشکلي هم نبوده
کليييييييييييي آزمايش دادم و دو بارم سونوگرافي رفتم بار اول 13 هفته و 3 روزگيت
بووود عسلم که خيلي اووشووولوو بودي آآخي ماماني فدات شه اون موقع
دکترقهرماني گفت احتمال 99 درصد دختره
منو بابا هم کلي ذوق کرديم
اون رووز بابايي تو رو ديد ولي من مانيتورو نميديدم ولي يه عکس خوجل ازت
داريم که حتما ميذارم تو وبلاگ.
سونوي بعدي رم 21 هفته رفتم ماشاالله بزرگ شده بودي و شيطوني مي کردي
دکترم گفت خدا رو شکر هيچ مشکلي نداري و 100 در 100 دخمله،اي جوووونم
تو اين مدت هم با مامان جون و خاله خانوومي رفتيم کلي سيسموني خريديم انقدهه
ناززززززززززززززن
ايشاالله سالم و سلامت به دنيا بياي و همشووو تنت کنم و لذت ببرم
خوب دخمليه من از 22 هفته حسابي تو دل مامان تکون مي خوره و بازي مي کنه
گاهي تکوناتو بابايي هم ميبينه و کلي قربون صدقت ميره
دکتر تاريخ زايمانمو 10 بهمن داده من و بابايي هم دل تو دلمون نيست براي ديدن روي
ماهت
خوب ماماني زياد حرف زدم خوب گزارش 27 هفته رو خلاصه دادم از اين به بعد تند تند
پست مي ذارم و برات مي نويسم چه اتفاقايي افتاده
بوووووووووووووووووووووووووووووس
حتما تو پست بعدي عکساي سونو رو ميذارم....